آه سلام عزیزم مائده.

چقدر واژه ها همچون ماهی سر میخورند .از ذهنت و از قلمت. و سکوت گاهی زیباترین صدای این روزهای توست.آسمان بنفش و درخت اناری که یرقان گرفته.همه و همه از صلح می گویند. بله ؛ صلح درونی.

می دانم که چندوقتی است که دائم حواست به خودت بوده و کنترل افکارت! کنترل همه چیز! و می دانستی که این تمرین خودآگاه بالاخره بک روز جواب می دهد.عزیزم!میفهمم که به این روند عادت کردی ؛ به هل دادن خودت در مسیر ، انگار وقتی دریایت آرام است و تلاطم ندارد یک چیز می لنگد! نه عزیزم! این سیر طبیعی هرچیزی است! و این انسان است که یاد میگیرد که یاد بگیرد! و عادت کند و وفق دهد!

این صدای موسیقی سنتی و عطر چای هل داری که مادر دم کرده روحت را از جا کنده.

اما دل انگیزم! یک چیز دیگرهم خواستم بگویم!یادت هست از زندگی چه میخواستی؟ یادت هست آرزوی رسیدن به چیزی که مادی نبود؟ جایگاه نبود؟ رتبه نبود؟ یادت هست؟.و عزیزم ؛ خوب یادت بماند که رنج چقدر نجات دهنده ست و غم!و بدان آدمی درآمیخته با این دو و گریزی نیست و ملالی نیزهم.

باید کم کم برای رفتن پیش مهسا آماده شوی! چهارشنبه ست و جلسه پنج نفره گذاشته! میدانم دلتنگ خیابان ها شده ای.

آه ای زندگی! فکرمیکنم امروز دوست داشتنی تر هستی و مهربان تر.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

املاک منطقه 22 / املاک چیتگر فیلم بوی ابوالفضل بیهقی مورّخ، ادیب، نویسنده و پدر نثر پارسی من و باز هم من... tamrin Porscha بهترین قالیشویی تهران | قالیشویی زن کاشت مو fit